• وبلاگ : كوله پشتي من
  • يادداشت : حديث‏جعلي!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + منتظر 

    سلاام...

    مرسي عزيزم...ولي نمي دونم چرا نميشه!!! شانس منه ديگه

    عيب نداره بي خيال

    همون طوري كه گفتم كامپيوتر قاط زده خفن

    تا وقتي هم درست نشه زياد نمي تونم بيام

    الانم هر لحظه احتمال هنگ كردنش هست

    كلك عجب بحثايي را ميندازياااا

    برام دعا كن.... يا علي....

    اومدم يه سري بزنم به وبلاگت ديدم بازم جالب مينويسي خوشم اومد.

    خيلي جيگري

    سلام

    مسافر عزيزم

    آخه اين چسزايي كه آوردي اصلا كافي نيست. حديث رو كه اينجوري رد نمي كنن. حتي اگه منبع نداري هم بايد رجال بدوني يا خيلي چيزاي ديگه مثلا متواتر بودنش...

    اونوقت راحت تر مي توني رد كني.

    راستي خيلي دلم برات تنگ شده. چرا ديگه اونورا نمياي؟

    عكسها رو ديدي؟ تكراري كه نبود.

    با جمعه هاي انتظار به روزم.

    تو هم وقتي به روز مي كني خبرم كن.

    موفق

    سلام

    من اولش كه مطلب رو خوندم فكر كردم يه طلبه كه با ادبيات عرب آشناست مطلب رو نوشته ولي جوابتو كه خوندم از اين تصور خودم پشيمون شدم. چون شما گويا تقريبا چيزي از ادبيات عرب نمي‏دونيد و اين البته اشكالي نداره و لازم نيست كه همه معلم ادبيات عرب باشند مشكل اين‏جاست كه شما بدون داشتن آگاهي لازم وارد بحث مباني ديني شديد. و واقعا من متاسفم شدم كه چرا يك فرد مذهبي و معتقد و حزب اللهي درباره مطلب به اين مهمي تحقيق نكرده اظهار نظر مي‏ كند.

    جواب رو براي اين مي‏نويسم كه خوانندگان وبلاگت با نظر دقيق‏تري به بحث نگاه كنند.

    انما كه با كسره نوشته مي‏شه با انما كه با فتحه نوشته مي‏شه در معنا هيچ فرقي نداره فقط چون انما در هر دو صورتش بر سر جمله مي‏اد اگر جمله جانشين مفرد شده باشه به جاي انما با كسره از انما با فتحه استقاده مي‏شه

    در ضمن روايت مورد بحث هم روايتي است متواتر كه در كتب شيعه و سني آمده است. مي توانيد در الميزان چاپ موسسه نشر اسلامي ج 6 ص 187 ببينيد.

    حصر اضافي هم به حصري گفته مي شه كه رد مقام مقايسه بيان مي‏شه مثل همون آيه شريفه كه آيه از بين شر ك و توحيد انحصار توحيد رو بيان مي‏كنه . نه در مقايسه با همه آنچه كه در قرآن آمده است

    روايت انما الاعمال بالنيات هم بخشي از روايتي طولاني است كه مي‏فرمايد عده‏اي در يكي از جنگ ها به اين هدف به جنگ رفتند كه غنيمتي به چنگ بياورند و حضرت در مقابل فرمود انما الاعمال بالنيات و بعد در ادامه فرمودند هر كس براي خدا حركت كند به همان مي رسد و هر كس براي دنيا حركت كند نيز فقط به دنيا مي رسد

    دم دستي ترين آدرس روايت هم كتاب ميزان الحكمه روايت 20961 تا روايت 20964 است

    در ضمن اگر منظور از اون شكلكي كه برام گذاشتي اينه كه من كم اوردم باز هم بايد توصيه كنم اگه معتقد به اخلاق ديني هستي كه هستي يعني وبلاگت و حرفات اينو مي‏گه كه هستي پس تا وقتي يقين به چيزي نداري قضاوت نكن به خصوص در مورد ديگران

    البته من گلايه ندارم و اگه خوشحال مي‏شي مي توني فكر كني كه من جوابي برات نداشتم

    يا علي مدد

    پاسخ

    برادر عزيزسلام عليكماز توجهتون ممنون! اول از همه يه عذر خواهي بايد بكنم : درباره إنما و أنما حق با شماست! از لحاظ معنا با هم تفاوتي ندارند! آقا قبول! تسليم!درباره اون شكلك هم ببخشيد! باور كنيد كه منظور بدي نداشتم!همين ج اجلوي جمع هم اعلام مي‌كنم كه خيلي تند رفتن.ببخشيد. اما...به نظرم مي رسه ذكر چند نكته براي روشن شدن مطلب لازمه! 1- درباره حصر اضافي بايد بگم كه اين حصر ، نياز به قرينه دارد اما اين حديث بدون قرينه است! 2- شما براي نقض حرف من استناد كرديد به آيه آخر سوره كهف! و نتيجه گرفتيد كه« اگر هميشه حصر ، حصرحقيقي باشد و اين آيه را حصر حقيقي بگيريم ، نه حصر اضافي، آن وقت معنا آيه اين مي شود كه تنها وحيي كه به پيامبر مي شود اين است كه فقط خداي شما، خداي واحد است! پس حصر در اين آيه حصر اضافي است!» اما به دليل اينكه شما يك كلمه از اين آيه را ذكر نكرديد گمان برديد كه حصر اضافي است! چون إنما اول ، حصر انا بشر مثلكم است؛ و أنما دوم حصر الهكم اله واحد است! و هيچ كدام يوحي را حصر نمي كنند! 3- اول براي اينكه آدرس دقيقي درباره سند اين حديث ذكر كرديد واقعا ممنون! خود مهم از اينك هانقدر دقيق بود تعجب كردم! با احترام به مقام علامه بزرگوار سيد محمد حسين طباطبائي در علوم مختلف، بايد خدمتتون عرض كنم كه تفسير الميزان و همچنين ميزان الحكمه كتاب روايي مستند و مورد موثوق در علم رجال و علم درايه محسوب نمي شود! مطلب من هم اين نبود كه اين حديث در كتب ديني ما نيست! اتفاقا هست اما سند محكمي ندارد! در مورد اينكه علامه فرموده اند كه اين حديث متواتر است ؛ بايد اين نكته رو يادآوري كنم كه حديثي متواتر است كه حد تواتر در تمامي طبقات وجود داشته باشد (يعني در هر طبقه تعداد راويان به حدي باشد كه احتمال تباني و كذب نرود! مثلا حتي حديثي كه محمد بن مسلم از امام باقر نقل كرده و تمامي سند ها به محمد بن مسلم برسد ، اين حديث متواتر نيست ؛ زيرا در طبقه اول تواتر نيست اما بر اساس دلايل ديگري اين حديث پذيرفته مي شود و مورد استناد است!)با اين اوصاف ، علماء اين علوم تنها چند حديث محدود را متواتر مي دانند و لاغير! ممكن است در اين مورد علامه خود تحقيق نكرده و نقل كس ديگري را بيان كردند! 4- درباره اين حديث هم بايد خدمتتون بگم در طبقه اول تنها كسي كه اين حديث رو از پيامبر اعظم (صلي الله عليه وآله و سلم) خليفه دوم است!!!! مي تونيد براي اطمينان به كتاب هاي قواعد التحديث محمد جمال الدين قاسمي ، ص 125 و شرح نخبةالفكر ابن حجر عسقلاني ، ص 6 و 7 و كشف الخفاء و مزيل...اسماعيل بن محمد عجلوني مراجعه كنيد. از دقت و توجهتون ممنون!و از اينك هلطف كرديد و جواب هم داديد خيلي ممنون. التماس دعا

    واي من تازه الان نظرات بقيه رو خوندم. عجب بحث دقيقي درگرفته! من مي ترسم. يكي به داد من برسه.

    جاري باشيد....

    سلام

    اگه از نظر سندي روايت رو بررسي كرده باشين نمي دونم ولي به نظر من اين استدلالي كه آوردين براي رد كردن صحت سندي اون كفايت نمي كنه چون روايات در كنار هم معني مي شن.

    و ممكنه اين روايت منظورش اين باشه كه كار درست در صورتي درسته كه نيتش درست باشه ولي نمي گه كه كار اشتباه ( مثلا نماز باطل ) با نيت درست مي شه. يعني اصطلاحا نسبت به اين قسمت ساكته و حرفي نمي زنه.

    اما در مورد نماز ها هم بايد بگم اتفاقا اگه شما اصلا متوجه اشتباهي نمازتون نشيد. مثلا نمازي رو بدون وضو خونده باشين و هيچ وقت هم متوجه نشيد كه نمازتون اشتباه بوده مطمئن باشين كه اون دنيا خدا شما به خاطر اين نماز بدون وضو مواخذه نمي كنه. چون نيت شما اين بوده كه نمازتون با وضو بوده. و اصطلاحا مي گن جهل مركب اگر از روي تقصير نباشه معذره. يعني باعث مي شه كه شما اون طرف معذور باشي.........

    حالا كه اين طور شد:

    جاري باشيد....

    پاسخ

    سلام!حالا نمازها نه!ولي قضيه ياون دزده چي؟همون كه نون ميدزده و ميره مي‌بخشه.بعدش هم ميگه حالا شد 9 تاثواب! اينم مگه نيتش خير نبوده؟؟

    بنام خدا

    سلام

    من هنوز منتظرم تا منبع اون روايت رو ببينم ( نصر الله رو ميگم)

    چرا نميزني؟

    موفق باشي

    پاسخ

    سلام!من سند حديث رو زدم!توي پست بعدي!ولي سندش مشكل داره.خودم دارم ميگردم دنبال يه سند جديد!خبري شد ميگم حتماًممنون كه حواستون هست

    سلام

    از جوابتون ممنون من چون خيلي اهل مجادله سياسي نيستم اونم توي وبلاگ بعد ازديدن جواب دومتون جوابي ندادم. و لزومي هم البته به جواب نمي‏بينم

    با خوندن اين پست آخر اين سؤال برام پيش اومد كه شما فقط با تحليل محتواي حديث به اين نتيجه رسيديد يا سندش رو هم ديديد.

    چون تحليل محتوايي شما يه اشكال داره اونم اينه كه به مفهومي به نام حصر اضافي توجه نكرديد.

    آيه آخر سوره كهف مي‏فرمايد انما انا بشر يوحي الي انما الهكم اله واحد يعني تنها وحي‏اي كه به من مي‏شود اين است كه خداي شما خداي واحدي است. با تحليل شما اين آيه هم بايد جعلي باشد چون در وحي الهي چيزهاي ديگري هم هست و فقط به وحدانيت خدا اكتفا نشده است.

    يا علي مدد

    پاسخ

    برادر گرامي سلام!مجادله كجا بود آقا؟؟؟مجادله معني ديگه اي ميده!نه ايني كه من و شما مي كنيم!ضمناً‌واقعاً‌اهل بحث سياسي نيستيد يا الان...؟؟؟بر فرض شما هم من به حصر اضافي توجه نكرده باشم،حالا با اين فرض شما چگونه معني مي شود؟؟؟؟در آيه‌ي آخر سوره كهف،آن قسمتي كه مورد نظر شماست:اِنما نيست!بلكه اَنما است!بعد هم لطفاً‌مثال نقض نزنيد!تعريف قرآن در روايات كاملاً‌مشخص است!مگر قرآن نقل متواتر نيست؟؟در تواتر هم كه جاي شكي نيست!التماس دعا