ساعت حدودا 5:15 بعداظهر بود كه خبر فوت رو شنيدم... احساس كردم دنيا رو سرم خراب شد...
.
سه شبانه روزه كه ...
ياران شفيق ما هرگز نروند از ياد
گر برده شوند از ياد، مردي برود بر باد
سلام!
مي خواستم برات چيزهايي بنويسم اما نشد................
راستش كلمات نميتونه حرف دلمو بزنه.دلم خيلي گرفته، كاش منم امروز قم بودم.
خيلي درست و جالب بود.
من هم هميشه و قتي تو كنفرانسها ميان از زلزله تهران حرف مي زنن، و مي گن كه عجيبه كه زلزله عقب افتاده، تو دلم بهشون مي خندم كه كجاي كاريد، مسأله چيزي وراي اونيه كه شما دنبالشيد.
هرچند خوب اين بحثهاي علمي هم بايد باشه، اما نه اينكه از اصل ماجرا غافل بشيم.