وبلاگ :
كوله پشتي من
يادداشت :
من مادر
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مريم
مادر گفت:من ميرم بخوابم.
و رفت ميز را جمع کرد
ماشين لباسشويي را روشن کرد
غذا ها را در يخچال گذاشت
ظرفها را شست
کف آشپزخانه را تميز کرد
هال را مرتب کرد
رو مبلي ها را مرتب کرد
قبض ها ي خانه را آماده ي پرداخت کرد
شوفاژ اتاق ها را روشن کرد
لباسها را پهن کرد
و...
پدر گفت:من ميرم بخوابم...و رفت خوابيد!
...
مادر برگشت و چراغ هال را خاموش کرد!
!
(قسمتِ پدر، البته در خانه ي ما دقيقا اين نيست ولي قسمت مادرش همين است!)
پاسخ
و..خوابيد؟با اين همه دغدغه مگر خوابش هم مي برد؟