چر اشما همه چيتو ن سياهه؟؟؟؟بابا چشممون ترکيد ديگه... .
شعر تون رو خوندم ونفهميدم!يعني يه جاهاييش رو نفهميدم يعني چي؟
حالا بازم ميام شايد يه نظر درست و حسابي دادم!؟!؟!
سر بزنيد خوشحال مي شيم
جمعه 20 مرداد 1385
* * *
سلام رفيق
الكي نگفتم رفيق ... چونكه با بيشتر نوشته هاي وبلاگت موافقم مثلاً اين يكيو خوب اومده بودي:
افتخارانكارناپذيرتعليقانرژي هستهاي؛متعلقبهدولتمنبودهاستوبس!
* * *
از امام علي نوشته بودين . يه خطبه ايي هست حتماً خوندي
اوصاف پارسايان . امام علي با همام صحبت كردن . درباره مومنين
چيزي كه داره ميشه مثل كيميا.
* * *
درباره اون شعر نوشته بودين
عروس خاورميانه حكايت مظلوميت شيعه در لبنان بود ... مظلوميت اسلام جداي از شيعه و سني
بابا طاهر هفت شهر عشق را گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم
روشنفكرا ... عوام پسندا و ابوحفض هلي مصري ... تو اون قضيه بي خيال شده بودن ... به عبارت خودموني تر خفه خون گرفته بودن
يه پست بعد از اون نوشتم چاي + گپ دوستانه + سياست
يه جورايي توضيح شعر قبلي بود . منتها يه انگ خورديم به اسم اطلاعاتي و حكومتي بودن .
واسه همين هيچ خوش ندارم درباره دين و سياست تو وبلاگم چيزي بنويسم ... از حق نبايد گذشت ... خيلي وقتا همين ما مذهبيا بدترين لگدارو به مذهب زديم ... بالاخره جامعه بايد يه جايي تاوان پس ميداد
... بگذريم . اين حرفا مشتري نداره ... همون بهتر كه بريزيم تو خودمون
به قول رفقاي وبلاگ نويس
مررررسي كه تشريف آوردين . به روزم و منتظر حضور سبزتون
بيا اينم چندتا شكلك واسه اثبات بي رگ بودن