سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوله پشتی من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جوجه اردک های من/یک

    نظر

 

توی حیاط خلوت که می گذارمشان، توی حوض، آخر کیفند!

زیر آبی می روند و دنبال هم می کنند و ..

فقط یک خطر وجود دارد و آن هم گربه هایی که گهگاهی از آن جا رد می شوند.

وقتی گربه بیاید، صدایشان جیغی می شود،و همه با هم آژیر خطری می زنند تا یکی به دادشان برسد.

ما هم که صدای جیغیشان را می شنویم، بدووو خودمان را می رسانیم بهشان

چند وقتی است شده اند چوپان دروغگو! شرطی شده اند به آن صدا و آمدن ما!

وقت و بی وقت جییغ می کشند تا ما برسیم، و وقتی می رسییم هچ خبری نیست!

دیگر مجبورم یواشکی از پشت پرده رصدشان کنم...

دیروز باز یکیشان جیییغ بنفشی کشید! هی ادامه می داد..شک کردم دیگر

رفتم پشت پنجره. یک گنجشک آمده بود پیشش و داشت برنج می خورد..

با اینکه جوجه اردک من هم چنان داشت جیغ می کشید ولی محلی ندادم.بهش گفتم: چیزی نیست..نگران نباش!

این همه صغری کبری چیدم که چه؟

خواستم بگویم  این روزها "یاد خدا"زیاد می افتم. 4 جوجه اردک من با تمااام رفتارهایشان، شباهت زیاد و عجیبی به ما آدم های 2 پا دارند...