سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوله پشتی من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

گشت ارشاد

    نظر

وبلاگ نویسی یعنی تحمل اینکه بنویسی و در کمال حیرت مشاهده کنی آن 50-60 نفری که امروز بهت سر زدند،کامنت گذاشتنشان نیامده! و مگر نه اینکه آنها از وبلاگت خوششان می آید که سر میزنند؟

پس ای خوانندگان عزیزی که معمولاً به کوله پشتی من سر میزنید و من، نه می شناسمتان،نه ردی ازتان دارم،و نه حتا نظرتان را میدانم؛

اما این را میدانم که لابد هم ذات پنداریی با من دارید که به اینجا سر می زنید؛پس به وبلاگ من،و در واقع به من خوش آمدید.(این 4 خط خیلی وقت بود توی گلویم گیر کرده بود)

 

...و اما بعد

 

*جدیداً به گشت ارشاد توجه کردید که چقدر بی مصرف شده است؟صبح ها که از میدان ونک رد میشوم،دو تا خانوم ها، که توی ماشین چپیده اند.خب لابد حوصله شان سر میرود...!

عصرها هم دوتایی کنار هم می ایستند و با هم حرف می زنند. و می بینم که با چشم و دست دختری را به هم نشان میدهند که لابد  بی حجابیش از حد معمول بیشتر است. و تا این ها تصمیم بگیرند که چه کنند،آن دختر غیر معمول رسیده تجریش.

یکبار داشتم با خودم فکر میکردم که جداً به آنها در مورد تذکر دادن چه برنامه ای داده شده است؟بعد با توجه به قرائن به این نتیجه رسیدم که حتماً در ابلاغیه شان آمده:

اگر فرد مذکور، مقنعه اش از وسط سرش جلوتر بود موردی ندارد.اما اگر از وسط سرش به عقب متمایل بود تذکر داده شود!

و بعد فکر کردم چقدر مسخره(!)و چه ساده سر خودمان را گول می مالیم واز معیارهایمان کوتاه می آئیم!