سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوله پشتی من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تا حالا ، حال کسی رو گرفتید؟!؟!؟

و به خاطر بعضی‏ها... این پست ویرایش شد

 سلام
  ببخشید که دیر شد،  به هر حال فصل امتحاناته!  باید بشینم سر درسام یا نه!
خیلی هم نمی رسم سر بزنم! بازم ببخشید! بذار این امتحانات تموم شه ، از خجالتتون در می یام!
داشتم فکر می کردم که پست جدید رو چی بزنم!
دیدم به اندازه کافی از این ایام می نویسند! از حج ، از عرفه و... .
موضوعی بود که چند وقته ذهنم رو مشغول کرده!
 شما تا حالا شده ، یه کسی یه حرفی بزنه ، جوابش رو بدید؟!؟!؟
 

  تو دنیای شعر و شاعری هم ، گاهی اوقات از این اتفاقات می افته!

  نمی دونم چقدر اهل شعر هستید!اما اگه خیلی هم اهل شعر نباشید ؛ بعضی از شعر ها رو شنیدید، یا ( توفیق اجباری! ) تو کتاب های درسی خوندید! 
  بعضی از شعرا ، می یان با شعر ای قدیمی ها یه کارهایی می کنند!
  یکی اش اینه که جواب شعر رو می دن!
  مثلا شاعر یه چیزی گفته ، می یان خلاف اون رو می گن!

یا دقیق تر اینکه، لطیف تر از قبلی  نگاه می کنند.


  مولوی یه شعر خیلی معروف داره!شعری مطمئنم بارها شنیدید ! اگه هم پیش دانشگاهی خونده باشید ، اونو اول کتاب خوندید!
یادتون اومد؟!؟!؟!؟!؟ آفرین!
   بشنو از نی ، چون حکایت می کند              از جدایی ها شکایت می کند
    از نیســــــــــتان تا مرا بُبـْریـده اند              در نفیرم مرد و زن نالیــده اند!

  حالا حضرت امام ، تو  دوبیت جواب مولوی رو دادند :
  نشنو از نی ، نی نوای بی نواست                بشنو از دل،دل حریم کبریاست
  نی چو سوزد،خاک و خاکستر شود                دل چو سوزد ،‏ خانه داور  شـود
  (البته تو بعضی از قول ها ، به جای داور ، دلبر هم اومده!)
  خیلی با جواب امام ، حال می کنم! برای بار اول که شنیدم ، خیلی ذوق کردم! واقعا عالی جواب دادند!     

  یه شعر دیگه هم هست! شعر همای رحمت شهریار!
( البته فقط یه بیتش!)

  برو ای گدای مسکین ، در خانه علی زن                    که نگین پادشاهی ، دهد از کرم، گدا را

  یه شاعر خوش ذوقی ،اینجوری جواب داده!

  نرو ای گدای مسکین ، در خانه‌ی علی زن                  که علی زند شبانه ، در خانه ‌ی گدا را

  به نظرم این جواب هم خیلی قشنگه! (جواب دیگه،نیاید بگید این چه طرزشه‏ها )

  یه شعر هم هست منصوب به خیام ، که خواجه نصیر جوابش رو داده!  اساسی! فقط یه کم پیچیده است! خودم هم درست و حسابی نفهمیدم!  باشه برای بعد!

  به یه چیز دیگه هم برخوردم! یه شعر از حضرت امام!  

  من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم                       چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

  این شعر خیلی طولانیه! یه بنده خدایی اومده جواب امام رو داده! مطلع شعر اینه!

 تو که خود خال لبی ، از چه گرفتار شدی                        تو طبیب همه‌ای، از چه تو بیمار شدی

  (این شعر ، هم خودش طولانیه! هم جوابش! برای همین ، همین یه بیت براتون کافیه! )

  طولانی شد! ببخشید!  برام دعا کنید! بعد از امتحانات ، بهتون سر می زنم !