کوله پشتی من

هر سال می آید .مثل همیشه.درست سر وقت .لازم نیست به یادش بیاوری ؛تکرار کنی که فراموشش نشود ؛پیغام بگذاری که چرا سر وقت نیامد و آخر سر هم دلخور شوی از دیر آمدنش !

بقیش رو نمی خونی؟

سلام! 

اوایل اسفند بود که یه همایش داشتیم در مورد  حجاب!از صبح تا عصر.خیلی جالب بود.دلم نیومد که هیچی ننویسم.یه آقایی به نام دکتر غفرانی  آمده بودند. می گفتند

سلاااااااااااااااااااااااااااام!
اول از همه عیدتون مبارک!
دوم اینکه خواستم نیام‏ها... ولی دیدم هم وجدانم نمی ذاره  و هم لو رفتم که سیدم   و باید یه چیزی بدم،یا بگم و یا....آخه تویی که میگی عیدی بده.و ایضاً‏شما. توی این مجاز بازار(همین الان اومد ها...) چه جوری من عیدی بدم ؟؟؟
هی فکر کردم ،کردم،کردم....همین به ذهنم اومد .تحویل بگیرید اینم عیدی‏های شما...

و یکی دیگر از وبلاگ نویسها هم رفت...

یک روز دیگر هم ما...مثل اینکه قرار است هر هفته یک کاریر عکسش این زیر برود...(حالا لازم نیست دور از جون من و شما بگم،بالاخره می میریم دیگر!دوری ندارد که...)

و همه ی ما سالی یکبار از روز مرگمان می گذریم!بی آنکه متوجه باشیم.

همین آقای نظری، 13 دی پارسال فکر می کرد سال دیگه همه آدرس خونشون رو برای تشییع جنازه سند تو آل بکنند؟

فکر می کردند بیشتر وبلاگ نویسها یه پست دربارشون بزنند؟

فکر می کردند همونهایی که به خاطر تند نوشتن و سر کار گذاشتنشان کلی کامنت می گذاشتند بیایندو برایشان قرآن بخوانند؟

فکر می کردند....

خدا هممون رو ببخشه...